ویژگی یک کتاب خوب چیست؟ !! چطور میتوانم یک کتاب خوب از یک ناشر خوب پیدا کنم؟! چگونه یک کتاب با موضوع خاص و جالب با توجه به علاقه خودم پیدا کنم؟ چطور یک کتاب خوب بنویسیم؟!
اگر به دنبال جواب برای این قبیل سؤالات برای تدوین ،نگارش ، نوشتن و یا برای مطالعه خود، در جستجوی یک کتاب خوب و مفید هستید پس لطفاً تا آخر مطالب با ما همراه باشید.
(به نگارش از وب سایت رسمی همراه دانشجو)
ویژگی کتاب خوب چیست؟
بسیاری از افراد اغلب به نوشتن کتاب و نویسندگی در زمینه های مختلف فکر می کنند،
اما با تصور اینکه نگارش کتاب نیاز به تخصص و امکانات خاص دارد از انجام آن منصرف میشوند.
در صورتی که هر فردی که حرفی برای گفتن داشته باشد و یا اطلاعات مفیدی
در زمینههای مختلف داشته باشد و علاقمند به ترویج آن است میتواند با اندکی تمرین
و رعایت یکسری نکات اقدام به نگارش کتاب و چاپ آن نماید.
هیچ فردی از ابتدا یک نویسنده بزرگ به دنیا نمیآید و دلیل موفقیّت نویسندگان بزرگ
نیز شکست های پی در پی و درس گرفتن از شکستها و از دست ندادن امید است.
در واقع تفکر و شجاعت میتواند مهمترین ویژگی های یک نویسنده موفق باشد.
قرن هاست که کتاب ها یکی از اَشکال اصلی یادگیری علم و دانش و در مواردی هم برای سرگرمی بشر بوده اند.
خوانندگان در سراسر جهان ساعتهای بی شماری را برای فرار به دنیاهای جدید
و منحصر به فرد سرمایه گذاری می کنند و خود را در کلمات و صفحات کتاب
از ژانرهای مختلف گم می کنند. در حالی که همه کتابها به روش های مختلفی روی
خوانندگان تأثیر می گذارند ، تاریخ نشان داده است که برخی از کتابها راهی
برای دستیابی و تأثیرگذاری بر گروه های بزرگی از مردم دارند تا بتوانند برای همیشه تغییر کنند.
این کتاب ها می توانند دانش ، الهام و اکتشاف را در زمینه های مختلف به اشتراک بگذارند.
آنها آموزش می دهند ، تأثیر می گذارند و روشی را که ما فکر می کنیم تغییر می دهند.
بعضی اوقات این کتابها آنقدر مهم و روشنگر هستند که به جهان و مردم آن کمک می کنند
تا تکامل یابند. افراد مختلف وقتی صحبت از کتاب می شود ترجیحات مختلفی دارند و آنها
کتاب هایی را که خوب می دانند خواندن آن را به دیگران توصیه می کنند. چه یک کتاب
داستانی باشد و چه غیر داستانی ، ما معتقدیم که باید ویژگی های اساسی و خاص
را در خود داشته باشد تا بتوان آن را به عنوان یک کتاب خوب معرفی کرد.
گام اول:
هدف خود را تعیین کنید:
گام اول در نوشتن یک کتاب خوب این است که حتی اگر نوشتن این کتاب به عنوان یک آزمایش
و راهی برای یادگیری بیشتر در مورد این روند است، حتی اگر این یک آزمایش است،
در نظر داشته باشید که شما می خواهید بهترین کتاب را بنویسید. ابتدا هدف
خود را از نگارش کتاب مشخص نمایید. یک کتاب میتواند تالیفی باشد که حاصل تفکرات،
اعتقادات و پژوهش های نویسنده است و یا میتواند از نوع گرآوری و یا ترجمه باشد.
در این نوع کتابها مولف، اطلاعات مورد نیاز و ضروری راجع به یک موضوع خاص
را گردآوری می کند و در قالب یک کتاب مدون در اختیار دیگران قرار میدهد و یا یک کتاب
جالب و مفید را که به زبان دیگری نوشته شده است به زبان کشور خود ترجمه می کند
تا هم وطنانش نیز بتوانند از آن کتاب استفاده نمایند
گام دوم:
هنگامی که هدف خود را تعیین کردید در مورد موضوع کتاب بیاندیدشید..
اگر یک کتاب غیر داستانی نوشتید، به نوع ارتباط آن با خوانندگان فکر کنید.
به عمق موضوع بپردازید و سطحی از آن رد نشوید این، به شما اجازه می دهد
اطلاعات بیشتری به اشتراک بگذارید و به شما امکان می دهد تا کتاب های اضافی
مرتبط با موضوع را بنویسید.اگر یک کتاب تخیلی می نویسید ، داستان و شخصیت های
خود را در یک روایت خاص نشان دهید ؛ اگر بخشی از تاریخ است، داستان های تاریخی را
که در دوره مورد نظر شما است را بیان کنید. مطمئنا لازم نیست این کار را انجام دهید،
اما این به شما کمک می کند که ایده های مختلفی در مورد یک رمان بالقوه داشته باشید.
مرحله سوم:
تألیف کتاب
در این مرحله نویسنده بر اساس هدفی که برای خود مشخص کرده نگارش کتاب را انجام میدهد.
مرحله چهارم:
جهت مشاوره رایگان در انجام پایان نامه ارشد کافی است کلیک کنید.
ویراستاری کتاب
یکی از دلایلی که باعث میشود بسیاری از نویسندگان، مطالب خود را به چاپ نرسانند
ترس از نادرست بودن مطالب و یا وجود مشکلات ویرایشی و نگارشی در متن
کتابشان میباشد و این ترس و نگرانی، مانع بروز خلاقیت و استعدادهای آنها می شود.
درصورتیکه پس از نگارش با یک بازبینی ساده و آشنایی اولیه به اصول و قواعد
نگارشی و دستوری میتوان این خطاها را به حداقل رساند.
کتابهای ارزشمند بسیاری در زمینه ویراستاری ادبی و نگارشی ارائه شده است
که نویسندگان محترم با مطالعه آنها می توانند بسیاری از خطاهای ادبی و دستوری
و نگارشی متن خود را اصلاح نمایند و بدین طریق، هزینههای چاپ کتاب خود را کاهش دهند.
البته در صورت وجود مشکلات ویرایشی در کتاب جای هیچ نگرانی وجود نخواهد داشت،
زیرا دلیل چاپ دوم، سوم و چاپهای بعدی کتاب با ویرایش جدید، رفع ایرادات کتاب و
ارتقای مطالب میباشد که امری مرسوم در چاپ و نشر است
و به هیچ عنوان نشان دهنده نقص کتاب و یا کوتاهی مؤلف نمیباشد.
گام پنجم: هنگامی که ایده ی موضوع خود را شکل داده اید، شروع به توصیف فصل ها
و یا قسمت های کتاب خود کنید، سعی کنید ابتدا به انتهای کتاب فکر کنید.
هنگامی که شما یک ایده کلی درباره نحوه پایان دادن به کتاب خود دارید، طرح کلی
را به سوی آن هدف حرکت میدهید اگر شما نوشته های غیر داستانی دارید، ممکن
است بخشهایی را حذف کنید، تا خوانندگان راحت تر مطالب را درک کنند. هر فصل
ممکن است یک درس فردی باشد ، که همه منجر به یک نقطه نهایی یا پیام نهایی شوند.
این ،به نظر شما بستگی دارد که کتاب خود را با نقل قول ها، داستان ها و امثال جذاب تر کنید ؛
کتاب علمی باید دارای یک چهارچوب کلی باشد به عنوان مثال،
اگر یک کتاب در مورد مدیتیشن نوشته اید، طرح کتاب ممکن است چیزی شبیه به این باشد که به آن طرح اسکلتی میگویند:
گام ششم:
تعیین نحوه نوشتن
معمولاً کتاب ها را با استفاده از نرم افزار Word و همچنین نرم افزار Skrivener مینویسند ؛
با این دو برنامه به راحتی متن را ویرایش و تغییر دهید همچنین، شما در نهایت می خواهید
نسخهی خود را به صورت ویرایش و قالب بندی ارسال کنید، و اگر بتوانید آن را در فرمت
ویرایشگر خود به راحتی ویرایش کنید، بسیار ساده تر و ارزان تر است.
برخی از افراد واقعاً از نوشتن در مدت زمان طولانی لذت می برند، زیرا خلاقیت را تحریک می کند
و شما را مجبور می کند بیشتر بنویسید. اگر تصمیم به انجام این کار دارید، احتمالاً مجبورید به عقب برگردید و همه چیز را بر روی کامپیوتر خود تایپ کنید.
گام هفتم:
تنظیم برنامه نوشتاری و اهداف روزانه:
این مهمترین بخش از نوشتن کتاب شماست ، شما نمیتوانید تنها زمانی بنویسید که الهام گرفته اید یا انگیزه دارید. شما باید یک عادت نوشتن روزانه (یا ۵ روز هفته)را ایجاد کنید.
گام هشتم:
دائم انتقاد کردن
همانطور که در حال نوشتن هستید، سعی نکنید کار خود را به طور مداوم بررسی
و نقد کنید فقط بنویسید. این عادت نوشتن سازگار بسیار مهم است. شما همیشه
می توانید کتاب را مطالعه و ویرایش کنید. هر کسی که می نویسد، بهترین منتقد
خود است، آمادگی داشته باشید، تا به این موضوع فکر کنید که قسمت هایی از کتاب شما
بی معنی است و نیاز به تغییر و ویرایش دارد. یک پیش نویس داشته باشید و در صورت لزوم مطالب را تغییر دهید.
گام نهم:
بازنویسی :
پس از پایان کتاب، چند روز یا چند هفته آن را کنار بگذارید ، شما در هنگام نوشتن خیلی
به این پروژه نزدیک بوده اید، باید فاصله ای را ایجاد کنید. سپس به عقب برگردید و دوباره
تمام کتاب را بخوانید، اشتباهات را اصلاح کنید، بخش های مجدد را بازنویسی کنید،
بخش هایی را حذف کنید، و آن را تسریع کنید. کلمات و عباراتی را که برای داستان ضروری نیست
را خارج کنید ؛ چند بار این فرایند را انجام دهید تا اینکه در مورد آنچه که نوشته اید، احساس
خوبی داشته باشید اما در روند ویرایش گیر نکنید. هنگامی که چند بار شاهکار خود را مرور میکنید،
باید آنرا به یک متن حرفه ای تبدیل کنید.
گام دهم:
یک ویرایشگر حرفه ای پیدا کنید:
حتی نویسندگان با تجربه، از ویرایشگر حرفه ای استفاده می کنند.
شما نمی خواهید یک کتاب پر از اختلافات، اشتباهات دستوری داشته باشید،
همچنین می خواهید مطمئن شوید که کتاب به درستی جریان دارد و استفاده از کلمات درست است.
یک ویرایشگر خوب قبل از انتشار کتاب را اصلاح می کند ؛ ویرایشگر حقایق را بررسی و عنوان ها،
آمار، داده ها در نمودارها و نوشته های پانویس را تایید می کند.
گام یازدهم:
انتخاب ناشر مناسب
در این مرحله مؤلف باید مناسب ترین ناشر را برای چاپ کتاب خود انتخاب کند
که بتواند از صفر تا صد مراحل چاپ کتاب از صفحه آرایی و طراحی جلد تا اخذ مجوزها و چاپ کتاب را انجام دهد.
گام دوازدهم: بررسی سابقه و اعتبار ناشر
برای چاپ کتاب خود حتماً ناشری را انتخاب کنید که سابقه درخشانی در زمینه
چاپ ونشر داشته باشد و نمونه کتاب های چاپ شده توسط این انتشارات در گذشته را بررسی کنید.
ویژگی های یک کتاب خوب
استفاده از زبان باید واقعاً خوب باشد
اولین ویژگی یک کتاب خوب ، استفاده خوب از زبان توسط نویسنده است.
این همان چیزی است که خواننده را به ادامه دادن تشویق می کند.
کتابی که دارای جملات ساختاری مناسب باشد و همچنین گفتگوهای میان
شخصیت ها را به درستی بیان کند، کتاب بیسار خئب و تاثیر گذاری خواهد بود.
شما به عنوان یک خواننده احساس خوبی دارید وقتی می توانید احساسات
شخصیت ها را به سادگی به خاطر زیبایی که نویسنده از زبان استفاده می کند احساس کنید.
۲.کتاب باید صادق باشد.
این فطرت انسان است که از فریب بپرهیزد و صداقت را دوست داشته باشد ،
بنابراین نویسندگان باید واقعاً مراقب هدف باشند. چه شما در حال نوشتن یک کتاب داستانی باشید
و چه غیر داستانی ، برای نویسنده همیشه مهم است که روشهای خلاقانه ای را برای هشدار دادن به خواننده پیدا کند.
۳.شخصیت های کتاب باید واقعی باشند
این به جنبه صداقت گره خورده است و هنوز هم برای کتابهای داستانی و غیر داستانی کاربرد دارد.
هر شخصیتی که در کتاب شما قرار دارد باید همیشه احساس واقعی بودن را به مخاطب
بدهد تا قابل اعتماد باشد. در لحظه ای که خوانندگان با شخصیت هایی روبرو می شوند
که به نظر غیر واقعی هستند ، احتمالاً آنها را از یاد می برند ، زیرا می دانند واقع بینانه ،
هیچ کس نمی تواند کامل باشد. بنابراین بسیار مناسب است که شخصیت های شما
به خصوص ستاره ها یا قهرمانان خود نقص هایی داشته باشند ، زیرا این امر باعث می شود آن ها واقعی به نظر برسند.
۴.کتاب باید از حس خوبی برخوردار باشد
همیشه باید به یاد داشته باشید که شما در حال گفتن داستانی هستید
و هر داستان خوب در یک بستر اتفاق می افتد که شامل یک بازه زمانی است.
بنابراین این بدان معنی است که وقتی داستان خود را می گویید همیشه باید اطمینان
داشته باشید که کتاب شما از حس خوبی برخوردار است به طوری که خواننده
در این داستان گم نشود و بتواند مقدار زمانی را که بین وقایع گذرانده است
بگوید و یا قادر به تعیین دوره وقایع کتاب باشد. کتاب خوب و تاثیرگذار کتابی است
که نکات آموزنده و نکات مثبت زیادی در آن باشد. اگر می خواهید تمام کتابهایی
که موفقیت آمیز بوده اند و در لیست های انتخابی خواننده قرار گرفته اند را بررسی کنید ،
متوجه خواهید شد که آنها این ویژگی ها را به اشتراک می گذارند.
به عنوان نویسنده ای که به دنبال ایجاد نشان در صنعت چاپ است ،
وقتی این ۴ نکته را در کارنامه ادبی خود تعیین کنید ، اشتباه نخواهید کرد.
ویژگی دیگری که یک کتاب خوب باید داشته باشد این است که خواننده را برای
ادامه ی کتاب کنجکاو کند و خواننده درگیر و علاقه مند شود که بداند در ادامه چه اتفاقی
می افتد و چه اتفاقی خواهد افتاد و طوری نباشد که بتوان کل ماجرا را پیش بینی کرد .
کتاب خوب و تاثیرگذار باید خواننده را به یک سفر ببرد.
۵-ویژگی دیگر این است که گفتار کتاب گیج کننده نباشد.
آیا وقتی از اینکه کدام شخصیت در حال صحبت است سردرگم می شوید ، از آن متنفر نمیشوید؟
من نمی گویم که همه نویسندگان باید به شیوه مرسوم بیان گفتار پایبند باشند.
اما کتاب باید طوری باشد که خواننده را گیج نکند و واضح باشد. کتاب باید شخصیت هایی
داشته باشد که بتوانید آنها را تجسم کنید. این ویژگی بسته به ژانر بسیار متفاوت است ،
اما آنچه من واقعاً به دنبال آن هستم شخصیت هایی هستند که می توانم به خوبی
در تخیل خودم ببینم. ممکن است نویسنده به توضیحات مفصل و دقیقی از آنچه هر شخصیت
به نظر می رسد نپرداخته باشد ، اما آنها به اندازه کافی چند کلمه کلیدی و انتخابی خوب
برای شناخت شخصیت ها باید بیان کنند. این توصیفات باید باور پذیر باشند.
۶.یک پایان خشنود کننده
پایان یک کتاب خوب باید به گونه ای باشد که بر اطلاعات خواننده بیفزاید
یا باعث شود خواننده کمی تغییر در خود حس کند و باعث خشنودی شود.
البته همه ی کتاب ها اینگونه نیستند.
۷.به طور کامل ویرایش شده باشد
یک کتاب خوب باید طوری ویرایش شود که تایپ و جملات عجیب یا نامفهوم در آن وجود نداشته باشد .
و مهمترین آن شخصیت هایی که می توانید آنها را شناسایی کنید
شناسایی شخصیت ، به ویژه شخصیت اصلی ، چیزی است که می تواند
یک کتاب معمولی را به یک کتاب خوب تبدیل کند. با این حال ، من همچنین معتقدم
که نمونه های بی شماری از آثار بزرگ ادبیات دارای شخصیت هایی هستند
که خواننده آنها را نمی شناسد. من فکر می کنم نکته اساسی در اینجا این است که این شخصیت ها واقعاً زنده می شوند.
۴ راه خلاق برای یافتن کتابهای خوب
کتابهای خوب برای خواندن اغلب در دسترس شما هستند و شما باید بدانید
چگونه آنها را پیدا کنید. ممکن است شناسایی یک کتاب خوب فقط از جلد و خلاصه
داستان آن دشوار باشد ، بنابراین باید خلاقیت پیدا کنید تا بتوانید کتابی مناسب را
شناسایی کنید. با کمی تلاش ، تعجب خواهید کرد که پیدا کردن کتاب های خوب چقدر آسان است.
شماره ۱ از تحت تأثیر قرار گرفتن در لیست های بهترین فروشنده خودداری کنید
این ممکن است کمی بحث برانگیز باشد ، اما حقیقت این است که اکثر کتاب هایی
که در صدر لیست های پرفروش قرار دارند به این دلیل نیست که متن خوبی دارند
بلکه به این دلیل است که توسط نویسندگان مشهور نوشته شده اند و خلاقانه به بازار عرضه شده اند.
نویسندگان کمتر شناخته شده ای در آنجا با کتاب های بسیار خوب وجود دارند
که هرگز کتاب هاب آن ها را در لیست پرفروش ها قرار نمی دهند ،
بنابراین اجازه ندهید این لیست ها دامنه جستجوی کتاب خوب را محدود کنند.
شماره ۲ از یک فروشگاه کتاب جایگزین بازدید کنید
بسیاری از کتابفروشی های تجاری ممکن است انواع خاصی از کتاب را در اختیار نداشته باشند
زیرا هم توسط نویسندگان کمی شناخته شده نوشته شده اند و هم خود منتشر شده اند
یا ممکن است برای عموم بسیار بحث برانگیز تلقی شوند. چنین کتابهایی فقط ممکن است
در دسترس کتابفروشی های جایگزین و مستقل قرار بگیرند. اگر به دنبال یک کتاب خوب هستید ،
اینها انواع کتابفروشی هایی هستند که باید شروع به جستجوی خود کنید.
شماره ۳ به انجمن های کتاب آنلاین بپیوندید
تعدادی از مجامع خوب کتاب آنلاین مانند Goodreads وجود دارند که می توانید در آنها
ثبت نام کنید و به بررسی کتاب های خوب و پیشنهادات کتاب دسترسی پیدا کنید.
از طریق چنین مجامع کتابی می توانید در عرض چند دقیقه به میلیونها پیشنهاد کتاب دسترسی پیدا کنید.
آنها اغلب نویسندگان شناخته شده و کمی شناخته شده در ژانرهای
مختلف را نشان می دهند ، بنابراین دامنه جستجوی شما محدود نخواهد بود.
شماره ۴ با برندگان جوایز نوبل مشورت کنید.
ویژگی کتاب خوب
بعضی اوقات شما واقعاً مجبور نیستید خیلی جستجوکنید تا کتاب خوبی پیدا کنید،
فقط با افراد معتبری که خواننده خوبی هستند مانند برندگان جایزه نوبل ادبیات مشورت کنید.
این افراد از ترک کتاب یا گزیده ای از کتاب هایی که بسیار جالب به نظر می رسند دور نخواهند
شد و این نشانه ای است برای شما که باید این کتاب ها را بررسی کنید.
حتماً این روشهای ساده و خلاقانه را برای یافتن کتاب های خوب امتحان کرده و از اینکه
چقدر جستجوی کتاب شما مفید خواهد بود شگفت زده خواهید شد.
مانند هر مهارت دیگر، نویسندگی کتاب یک مهارت است و نویسندگان خوب کتاب
نیز معمولاً ویژگیهای مشترکی دارند که میتوان به آنها پرداخت. بارها متذکر شدهایم
که چاپ کتاب و انتشار کتاب یک کار بسیار ساده است اما کار نویسندگی خود کتاب نیازمند
برخی ویژگیهای ذاتی و اکتسابی است. در این مطلب قصد داریم در طی مطلبی با عنوان
“هفت ویژگی نویسندگان خوب کتاب را بشناسید” به ذکر برخی ار ویژگیهای مورد
نیاز برای تبدیل شدن به نویسنده خوب کتاب بپردازیم (بیشتر بخوانید: ۱- پنج توصیه ارنست همینگوی برای نویسندگان کتاب؛ ۲- چگونه یک کتاب خوب بنویسیم؟).
هفت ویژگی نویسندگان خوب کتاب را بشناسید
۱- تمرین مداومی برای نویسندگی داشتهاند.
شما نمیتوانید کاری را قبل از اینکه بد انجام دهید، خوب شروع کنید.
به آن معنی که معمولاً در شروع یادگیری مهارت عملکرد ضعیفی دارید
و با پشتکار و تمرین مداوم آن عملکرد بهتر میشود. مطمئن باشید
تمامی نویسندگان کتاب که هم اکنون معروف هستند برای تبدیل شدن
به یک مولف زبده تمرین و تکرار بسیار زیادی انجام دادهاند. بنابراین،
سعی کنید روزانه حتماً تمرین کنید و برای مثال قرار بگذارید تاحداقل یک صفحه یا ۵۰۰ کلمه در روز بنویسید.
۲-خود را به چالش میاندازند و از این طریق یاد میگیرند.
مولفین خوب کتاب علاوه بر نوشتن در حیطههای مورد علاقه خود،
در حیطههای مختلف دیگر نیز اقدام به نوشتن میکنند و از این طریق خود را به چالش
میاندازند و یاد میگیرند. بنابراین، ارزش و اهمیت یادگیری را پایین برآورد نکنید و دائماً به دنبال بادگیری باشید.
۳- خودشان هستند. نویسندگان خوب کتاب هیچ وقت نقش نویسنده دیگر را بازی نمیکنند
زیرا اعتقاد دارند اگر کسی ارنست همینگوی را دوست داشته باشد مستقیماً به رمانهای
او مراجعه میکند و رمانهایی که صرفاً تقلیدی از همینگوی بودهاند برای وی جذابیت نخواهد داشت.
نتیجه آنکه، شما میتوانید تکنیکهای نویسندگان کتاب را تمرین کنید و آنها را یاد بگیرید ولی باید در نهایت حرف خودتان را بزنید و مخاطب شما خاص بودن آثار شما را متوجه شود.
۴- شبیه احمقها نمینویسند.
آنها در نگارش خود مشکلات گرامری و نگارشی ندارند. اصول نگارش کتاب را میدانند
و بر آن اساس علی رغم محتوای کتابشان، حرفهای مینویسند. در نتیجه، باید قبل از
نگارش کتاب آگاهی کاملی از دستور زبانی داشته باشید که میخواهید در آن زبان به نگارش و چاپ کتاب بپردازید.
۵- با کارهای کوچک شروع میکنند.
نویسندگان بزرگ معمولاً کارهای خود را با دستنوشتههای پراکنده و یا نگارش چند
سرمقاله برای روزنامه و یا مجله شروع میکنند. هم اکنون با رشد تکنولوژی وبلاگ نویسی نیز میتواند
یکی از روشهای ساده باشد. قطعاً اگر توانستید با نوشتن در یک وبلاگ،
طرفدارانی را جذب خود کنید میتوانید تصور کنید که استعداد اولیه را دارید.
۶- آنها هیچگاه کوتاه نمیآیند و کار را رها نمیکنند.
اگر میخواهید شروع به نوشتن کتاب کنید هیج وقت آن را رها نکنید.
به صورت جدی و استوار طی برنامه ریزی قبلی خود عمل کنید و تحت تاثیر هیچ مشکلی قرار نگیرید.
شاید برخی از روزها اصل حس و حال نوشتن را نداشته باشید
ولی زمان مقرری را که در آن قرار است بنویسید، روی کار نوشتن باشید (بیشتر بخوانید: ده گام بسیار ساده و عملیاتی در نگارش کتاب).
۷- آنها بینش و آگاهی خوبی از ناشران دارند.
بسیاری از نویسندگان خوب کتاب دیدگاه خوبی از ناشران و حتی مخاطبین خود دارند.
قبل از اینکه فوراً بخواهید قطعهای را بنویسید و آن را به چاپ برسانید ببینید که
چه نوع کتابی را باید بنویسید و ناشران علاقه به چه کتابهایی دارند.
این حرف به آن معنی نیست که علاقه ناشران را دنبال کنید چون ناشران
نیز علاقه شخصی خود را دخیل نمیکنند بلکه آنها نیز تحت تاثیر علاقمندیهای خریداران کتابهای خود هستند.
معمولاً در نگارش پیشگفتار یک کتاب- از هر نوع – رسم براین است که چند سطری
در خصوص موارد “مهمی” مانند ویژگیهایِ (خوب) کتاب، نکات شاخص در آن،
زندگی نامه تحصیلیو کاریو شایدهمکمی تا مقداری بیشتراز”خوبیهاو توانائیهای” نگارنده آن
انشاء نوشته شود. دراین کتاب از این گونه جمله پردازی ها صرفه جوئی گردیده و اظهار
نظر درباره مفید (یا غیرمفید) واقع گردیدن کتاب، به خواننده و استفاده کننده احتمالی آن واگذار می شود.
سال ۱۳۸۱ و انتشار اولین کتاب اپوکسی درایران
درسال ۱۳۸۱ اولین کتاب اختصاصی درباره رنگهاو پوشش های اپوکسی توسط اینجانب نگاشته و منتشرگردید.
کتاب در فرمت آ ۵ بودو در ۱۶۳ صفحه، تیراژ آن ۲۰۰۰ و با قیمت پشت جلد ۲۰۰۰ تومان.
از نرم افزارهای فرمول نویسی و از دنیای عظیم و پرمحتوای دیجیتال برای مطالب علمی،
هنوز خبری نبود ! نگارنده خود هنوز تایپ بلد نبود.( درحال حاضر نیز فقط یک انگشتی تایپ می کند)
خلاصه اینکه کتاب با تکنولوژی های مربوط به حدوداً ۲۰ سال پیش توسط یک موسسه تایپ و فتوکپی
در یکی از پس کوچههای مقابل دانشگاه تهران با نرم افزار آنروزها معروف به “زرنگار” نوشته شدو
با هزار و یک ” بدبختی”و همزمان “با هزار پُرس عشق” منتشر گردید. کتاب درآن زمان مورداستقبال
فراوان قرارگرفتو در حال حاضر نیز به عنوان تنها کتاب علمی- کاربردی رنگها و پوشش های اپوکسی
کماکان پرطرفدار و پرخواننده است، بطوریکه پس از اتمام ۲۰۰۰ نسخه چاپ شده اولیه، تاکنون سه بار،
هربار درتیراژ ۱۰۰ نسخه نیز”چاپ پرینت” شده و البته که قیمت آن هم از ۲ هزاربه ۵۰ هزار تومان رسیده است !
قابل ذکر اینکه در زمان انتشار اولین کتاب اپوکسی درایران، نه تنها به فارسیکه به زبان آلمانی
و با اطلاعات نگارنده به زبان انگلیسی نیزکتابی اختصاصآ با عنوان رنگ های اپوکسی وجود نداشت.
کتاب پیش رو
کتاب “قبلی” اپوکسی حدوداً نزدیک به بیست سال پیش نوشته شد و نگارنده کتاب قبلیو فعلی(اینجانب) این بیست سال را یقیناً فقط با خورو خواب سپری نکرده است
آنچه که به “اپوکسی” مربوط می شود، باید بگویم که بسیار مطالعه کردم،
از تازه ها معمولاً مطلع شدم، آموختم، آموزش دادم، کارگاه های آموزشی (اپوکسی) با
پاورپوینت های آموزشیِ به روز طراحی و برگزارکردم ، درآزمایشگاه های شرکت های معتبر
، با اپوکسی و” اپوکسی سازها” سر و کله زدم، برای یک وبلاگِ (تابه امروز ۱۴ ساله با بیش از ۳۶۰ عنوان)،
پست های متعدد مرتبط با اپوکسی تهیه و منتشر کردم و…
و به عبارتی “بیست سال دیگر “دود چراغ اپوکسی خوردم”،
و چون روش کار اینجانب معمولاً مکتوب و طبقه بندی شده است، باید بگویم که این کتاب حاصل آن بیست سال “دود چراغ” است !
دو دلیل عمده برای نگارش این کتاب
دلیل اول، وضعیت عمومی”دانش” درصنعت رنگ ایران
اطلاع یافتن از این”وضعیت”بیشتر از طریق تماس با دست اندرکاران آکادمیک
مجموعه صنعت رنگ، بخش های فنی و آزمایشگاهی کارخانجات متعدد
رنگسازی و دوره های آموزشی متعدد عمومیو اختصاصی برگزارشده توسط اینجانب میّسرگردید.
یک نمونه :
هرازگاهی براساس نیاز و تقاضای شرکت های (معمولاً) متوسط به بالا، فعالیت هائی
به عنوان مشاور داشتهام (و دارم). در دو سه مورد در سالهای اخیر، شرکتهای متقاضی
بین ۱۰تا نزدیک به ۱۵ نفر کارشناس از لیسانس به بالا داشتندو قرار بود که یک دوره آموزشی فشرده
” رنگسازی پیشرفته ” برای آنها برگزارکنم (و کردم). طبق روال همیشگی خود، شروع به کار
را منوط به انجام یک مصاحبه حداکثر ده دقیقه ای با تک تکِ آن کارشناسان کرده تا از این طریق
از توانائی ها (یا ناتوانی های) علمی وفنی آنا ن ، مطلع گردیده و قادر به تمرکز روی نقطه ضعفهای موجود
در میان آنان طی دوره آموزشی گردم. در دو سه مورد فوق الذکر ، درمجموع با نزدیک با ۴۰ نفر مصاحبه انجام شد.
نتیجه مصاحبه ها : درمجموع بسیار نا امیدکننده !
دلیل دوم، که این نیز کم و بیش به دلیل اول مربوط می شود، احساس تعهدی است
نسبت به ارتقاء سطح دانش مرتبط درشاغلان فنی (عموماً) با تحصیلات آکادمیک و
بخصوص پیشرفته ترها ، انتقال آموخته های جدیدتر – درحد فاصل زمانی کتاب اول تابه امروز-
، تا شاید ازاین طریق حداقل گامی مثبت برای علاقمندانو یادگیرنده های جوان تر و پتانسیل
های فردای صنعت رنگ این مرزو بوم ، برداشته شده باشد.
واژه گزینی و نوع نگارش
یکی ازمشکلات درنگارشمتون علمی وفنی به زبان فارسی کمبود واژه های مناسب
برای اینکاراست، فارسی سازیهائی نیزکه انجام گرفته است، بعضاً آنقدر چشم وگوش
خراش استکه استفاده ازآنها به مقدار قابل توجه ای شوخ طبعی و خوش باوری نیاز داردکه
هیچکدام ازاین دو ویژگی در نگارنده یافت نمیشود و لذا بدون هیچگونهتعصبی از واژه ها
و اصطلاحات اصلی که معمولاً لاتین یا یونانی (قدیم) (و نه انگلیسی،فرانسه یا آلمانی)
هستند استفاده شده است. درهرصورت اگر نوع نگارش مورد پسند شما نبود، اگر ازجملات
نسبتاً بلند استفاده شده بود، اگر زياد ويرگول، گيومه، خط تيره، پرانتز و غيره بکاربرده شده
بود و از بابت كليه كاستي هاي ديگر كه در اين مقدمه از قلم افتاد پوزش مي طلبم .
قدردانی وسپاس
قبلازهمه ازخدای خودم بسیار سپاسگزارم که به من توانائی، همت و پشتکار لازم برای به
رشته تحریردرآوردن این کتاب را نیز عطا فرمود.
سپس باید از دوستان عزیزم آقایان مهندس شرافتی و مهندس فضل اللهی
سپاسگزار باشم که با گشاده رویی درخواست مرا برای ویرایش اینکتاب پذیرا شده
و زحمت این کار فشرده را – درکوتاه ترین زمان ممکن- برخود هموار نمودند.
پرسش نخست: نقد کتاب چیست؟
داوری مخاطبان هر اثر دربارهء محتوا، ساختار و مضمونی که دارد نقد آن اثر محسوب میشود.
این نقد میتواند شفاهی یا مکتوب، مختصر یا مفصل، توصیفی یا تحلیلی، سطحی یا عمیق،
یک جانبه یا چند جانبه و سرانجام منصفانه یا مغرضانه باشد. زمانی که کتابی را میخوانیم و
دربارهاش صحبت میکنیم، خواسته یا ناخواسته وارد عرصه نقد شدهایم. زیرا سخن گفتن دربارهء
آثار مختلف معمولاً همراه با شکلی از توصیف و تحلیل یا گونهای از روایت و داوری است. در هنگام
گفتگو دربارهء هر اثر نخست شمهای از محتوا و مضمون آن را برای شنونده روایت میکنیم. بعد هم
نظرمان را اعلام میکنیم که این سادهترین شکل نقد است. اگر داوری ما به چند جمله و گزاره محدود
شود، نقدی مختصر است. اگر با جزئیات بیشتر همراه باشد، مفصل و گسترده خواهد بود. اگر بدون
سوگیری و پیشداوری دربارهء آثار صحبت کنیم و از دایره انصاف خارج نشویم، آنگاه امید بیشتری
برای ارائه یک نقد منصفانه خواهیم داشت.
پرسش دوم: چرا باید نقد بنویسم؟
وقتی میپرسیم چرا باید نقد بنویسم، این پرسش میتواند سه وجه داشته باشد.
نخست سخن بر سر سودمندی آن است. به این معنا که نوشتن نقد چه فایدهای دارد
و چه کسی از آن بهره خواهد برد؟ در پاسخ میتوان گفت نخستین کسی که از نوشتن
نقد سود میبرد، نویسنده نقد یا همان منتقد است. زیرا با نوشتن دربارهء کتابها به
شناخت بیشتری از آنها دست مییابیم. کتاب را به سادگی از یاد نمیبریم و به این
ترتیب فهرستی از آنچه میخوانیم را ثبت و ضبط میکنیم. توان توصیف، تحلیل و تفسیر
ما نیز بهبود خواهد یافت. به بیانی دیگر، با نوشتن یک نقد توان خود را در عالمانه سخن
گفتن میآزماییم و مهارتهای خود را در این زمینه تعالی میبخشیم. دومین کسی که
از نقد بهره خواهد برد، نویسنده و سایر پدیدآورندگان کتاب هستند. به این ترتیب، مترجم،
ویراستار، طراح جلد، ناشر و سایر متولیان عرصه نشر از کاستیهای اثری که منتشر کردهاند
آگاه میشوند و با توجهی که به امتیازهای کارشان شده به استمرار کار فرهنگی تشویق خواهند شد.
سرانجام به کمک نقدی که مینویسیم جامعه مخاطبان با آثار جدید آشنا میشوند و از نقاط قوت
و ضعف آنها مطلع خواهند شد.
البته وقتی میپرسیم چرا باید نقد بنویسیم این چرایی میتواند ناظر بر
کارکرد یا هدف نقد باشد. به این معنا که نقد به چه کارآید؟ چه کارکردی
دارد و از نوشتن نقد چه هدفی داریم؟ کارکرد اصلی نقد در حفظ پویایی و نشاط در بازار نشر است.
نقد عالمانه و منصفانه فضایی برای گفتگو در بازار نشر میگشاید و بر رونق آن میافزاید.
بدون نقد عرصهء نشر دچار سکون و سکوت میشود. در حالی که کتاب رسانهای برای تعامل و گفتگوست
و قرار است بخشی از گفتگو درباره کتاب در قالب نقد متجلی شود. نقد نوعی کنترل کیفیت
در قلمرو نشر محسوب میشود و عیار و معیاری است که به کمک آن میتوان آثار ارزنده و ماندگار
را ازآثار سطحی و سخیف متمایز کنیم. هر کتابی که منتشر میشود، علاوه بر محتوایی که عرضه
میکند کانونی برای گفتگو در جامعه به شمار میآید. سهم کتاب در ایجاد این کانون بسیار ارزشمند
است و باید آن را به فال نیک گرفت.
پرسش سوم: چگونه نقد بنویسم؟
برای نوشتن یک نقد خوب و خواندنی پنج نکته را به خاطر داشته باشید. نخست
آنکه به اختصار محتوای اثر را معرفی کنید. نقد بدون توصیفِ متن اصلی ناقص است.
تصور نکنید همه مخاطبان شما کتاب را خواندهاند. اتفاقاً بسیاری از آنان کتاب مورد نظر
را نمیشناسند و نقد شما را میخوانند تا با آن آشنا شوند. بنابراین، باید تصویری کلی
از کتاب ترسیم کنید. در این توصیف نیازی نیست وارد جزئیات شوید. فقط کافیست کلیت
ماجرا را تعریف کنید. مثلاً من در معرفی رمان «بینام» اثر جاشوا فریس دورنمای اثر را برای
مخاطب ترسیم کردهام. خوانندهء نقد با محتوا و مضمون کتاب آشنا میشود، اما از خواندن
متن اصلی بینیاز نخواهد شد. زیرا پایان داستان را ننوشتهام تا کتاب جذابیت خودش را داشته باشد.
شما میتوانید به شکلهای مختلف بر کیفیت توصیف خود بیافزایید. مثلاً جای اثر مورد نظر را در
میان آثار مشابه مشخص کنید. مثلاً اگر کتاب مورد نظر شما رمان است، بنویسید چه نوع رمانی است.
آیا رمانی تاریخی است؟ عاشقانه است؟ استاد جمال میرصادقی در کتاب «راهنمای رماننویسی»
۶۴ نوع رمان را معرفی کرده است. بنابراین، رمانی که شما خواندهاید حتماً در یکی از این ردهها قرار
خواهد گرفت. بنابراین، توصیف شرط لازم و اولیهء نقد است.
دومین نکته این است که همیشه میتوانید روایت خودتان را از ماجرای خواندن اثر مورد نظر بنویسید.
مثلاً به عنوان مقدمه بگویید چه شد با این کتاب آشنا شدید، چه ویژگی مشخصی در آن وجود داشت
که باعث شد برایتان جذاب شود. آیا به توصیه دیگران آن را خواندید یا تصادفاً با آن آشنا شدید. همچنین
میتوانید به مخاطبان بگویید چه انگیزهای باعث شد که این نقد را بنویسید و از چه منظری به آن پرداختهاید.
مثلاً من در معرفی رمان «کافکا در کرانه» اثر هاروکی موراکامی در مقدمه گفتهام که برای من که کتابدارم
و تابستانی را در ژاپن گذراندهام، این کتاب که بخش عمدهء ماجراهایش در کتابخانههای ژاپن میگذرد، جذاب
بود و از منظر یک کتابدار به آن نگریستهام. بنابراین، خواننده میداند که در مقام یک منتقد ادبی به این کتاب
نپرداختهام و نباید انتظار نقد ادبی حرفهای داشته باشد. همین جا یک نکته جانبی هم یادآوری کنم که همه
حق دارند دربارهء یک اثر صحبت کنند. البته به شرط آنکه هنگام داوری موضع و جایگاه خود را مشخص سازند.
بنابراین، داوری دربارهء یک رمان فقط محدود به منتقدان حرفهای ادبیات نیست. زیرا اثری که منتشر میشود
متعلق به عرصه عمومی است و بخشی از میراث مکتوب بشری محسوب میشود. در نتیجه همگان حق دارند
دربارهء آن سخن بگویند. تنها قید و شرطی که وجود دارد این است که منظر و موقعیت خود را بشناسند. بنابراین،
من هم میتوانم دربارهء رمان موراکامی بنویسم، اما چون تخصصی در ادبیات داستانی ندارم
آنچه مینویسم را نه یک نقد ادبی، بلکه توصیفی از نگاه یک خواننده غیرحرفهای معرفی میکنم.
نکته سوم اینکه همیشه تصریح کنید که به چه وجه یا وجوهی از کتاب میپردازید. آیا نوشتهء
شما فقط در حد یک توصیف ساده است یا تحلیل و تفسیری حرفهای از محتوا ارائه میکنید.
تحلیل هم میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد. مثلا ًتحلیل شما میتواند
تاریخی، فلسفی، جامعهشناختی، روانشناختی یا هنری باشد. این تحلیلها از
بنیاد با هم متفاوتند و هر یک هدف متفاوتی را دنبال میکنند. مثلاً رمان «جنایت و مکافات»
اثر داستایفسکی در کنار ارزش ادبی والایی که دارد از ماهیتی روانشناختی و روانکاوانه برخوردار است.
همین ویژگی آن را در ادبیات روسیه ممتاز می سازد و بسیاری از نقدها دربارهء
آن ماهیتی روانشناختی دارند. در مثالی دیگر رمانهایی نظیر
«درمان شوپنهاور»، «مسئله اسپینوزا» و «وقتی نیچه گریست» که
در چند سال اخیر «اروین یالوم» نوشته و به فارسی ترجمه شدهاند،
نمونههای از آثار ادبی با ماهیتی روانکاوانه هستند که نویسنده با هدف آموزش شیوهء
تازهای از رواندرمانی یا عنوان «درمان وجودی» نوشته است. بنابراین، نمیتوان از
آثار اروین یالوم سخن گفت و جنبه روانشناختی آنها را نادیده گرفت. هر چند این آثار ماهیتی
فلسفی و تاریخی دارند. اما جنبهء رواندرمانی آن برجسته است و اهمیت ویژه دارد.
چهارمین نکته مربوط به جایگاه هر کتاب در ژانر و قالبی است که منتشر شده است.
ما موظیم هر اثر را در تصویر بزرگتری که در آن قرار دارد ببینیم. زیرا کتابها در ژانری که
منتشر میشوند معنا مییابند و باید داوری شوند. مثلاً وقتی داستان کوتاه یا رمان
میخوانیم نباید از یاد ببریم که رمان در قلمرو ادبیات داستانی تعریف میشوند. بنابراین،
از یاد نبریم که تخیل نویسنده سهمی اساسی در پیدایش آنها دارد و قرار نیست
هر چه در آنجا میخوانیم عین واقعیت باشد یا مصداقی واقعی در جهان خارج برایش پیدا کنیم.
مهمتر از آن نباید محتوای یک اثر داستانی را به جامعهای که نویسنده در آن زیسته تعمیم دهیم.
زیرا داستان و رمان گزارش جامعهشناختی نیست. نتیجهء پژوهش علمی نیست.
بلکه محصول خیال نویسنده است. هر چند همیشه با دنیای واقعی پیوندی ناگسستنی دارد،
اما قصه است، داستان است و نباید آن را به مثابه گزارش یک تحقیق میدانی یا یک سند تاریخی مستند
تلقی کنیم. مثلاً گرچه بستر تاریخی رمان «مرد صد سالهای که از پنجره فرار
کرد و ناپدید شد» تحولات قرن بیستم است و شخصیت اصلی داستان در کانون تحولات
این قرن قرار دارد، اما قرار نیست این رمان راوی تاریخ قرن بیستم باشد. این دو مقوله
کاملاً از هم جدا هستند و نباید با هم اشتباه شوند.
نکتهء پنجم اینکه فراموش نکنید که شما «اثر» را نقد میکنید، نه «نویسندهء اثر» را.
بنابراین، صاحب اثر هر که هست، هر نژاد، ملیت، زبان، مذهب، یا هر ویژگی شخصیتی
دیگری که دارد بحث دیگری است و ما موظفیم این دو عرصه را از هم تفکیک کنیم. ما
دربارهء محتوایی که در کتاب وجود دارد و دربارهء گزارههایی که نوشته شده صحبت میکنیم.
به سخنی دیگر، معرفی و نقد ما از یک اثر مستقل از نویسنده آن است. هر چند نویسنده
را معرفی میکنیم و به رخدادهای زندگی او اشاره میکنیم، اما زندگینامهء نویسنده مقولهء
مجزایی است و نباید سایه آن بر نقد ما سنگینی کند. اساساً دوستی یا دشمنی
ما با نویسنده – به هر دلیل که باشد – نباید بر داوری ما درباره کتاب مورد بررسی تاثیر بگذارد.
همانطور که درستی یا نادرستی یک گزاره مستقل از گوینده آن است، قضاوت ما هم دربارهء
کیفیت یک متن باید مستقل از شخصیت پدیدآور باشد.
. مزایای انتخاب موسسه آموزشی تالیفی ارشدان جهت چاپ کتاب
موسسه آموزشی تالیفی ارشدان با سابقه چندین ساله در خدمات چاپ و نشر،
علاوه بر چاپ کتاب در حوزه دانشگاهی شرایط و بستر چاپ کتاب برای علاقه مندان
در حوزه های مختلف همچون تاریخی، رمان، داستان، شعر و … را هم فراهم میکند.
امکان ارتباط آسان مولفین با ارشدان
شما برای اینکه در جریان روند کار چاپ کتاب خود قرار گیرید و کتابتان طبق سلیقه و نظر
خودتان طراحی و چاپ شود باید به صورت مدارم با ناشر خود در ارتباط باشید. مشاوران
ما در موسسه آموزشی و تالیفی ارشدان، به صورت حضوری، آنلاین و تلفنی پاسخگوی
تمامی سوالات و ابهامات شما خواهند بود تا بتوانید با اطمینان خاطر چاپ کتابتان را به ما بسپارید.
موسسه آموزشی تالیفی ارشدان با ارائه خدمات غیرحضوری چاپ و نشر کتاب، این امکان
را برای شما فراهم می کند که بدون مراجعه حضوری و اتلاف وقت و در کمترین زمان ممکن بتوانید
کتاب خود را با تیراژ دلخواه و کیفیت مدنظرتان به چاپ برسانید.
صفحه آرایی و طراحی جلد با بهترین کیفیت
در این راستا موسسه آموزشی تالیفی ارشدان با ارائه خدمات مناسب و با
دسترسی به هزاران صفحه آرا و طراح جلد در سراسر کشور که با استانداردهای
کتابخانه ملی ایران و چاپخانه آشنایی کامل دارند درخدمت شما عزیزان میباشد.
امکان اخذ مجوزها در کمترین زمان ممکن
موسسه آموزشی تالیفی ارشدان با داشتن توکناز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
به دلیل فعالیت گسترده و امکان ثبت نام اینترنتی جهت مجوزها توانایی اخد تمامی
مجوزهای لازماز صفر تا صدجهت چاپ فوری کتاب را در کوتاهترین زمانممکن دارد.
چاپ کتاب با بهترین کیفیت
موسسه آموزشی تالیفی ارشدان با تیمی متشکل از کارشناسان ماهر
در دریافت مجوزها، ماهرترین گرافیستها جهت طراحی جلد و تایپیستهای
حرفه ای جهت صفحه آرایی که با استانداردهای کتابخانه ملی ایران و
چاپخانه آشنایی کامل دارند و استفاده از مدرنترین دستگهای چاپ کتاب
و با کیفیت ترین کاغذها، با هدف چاپ کتاب با بهترین کیفیت و مناسب
ترین هزینه در خدمت کلیه مولفین گرامی می باشد.
معرفی کتاب شما در فروشگاه اینترنتی کتاب
موسسه آموزشی تالیفی ارشدان، با راهاندازی فروشگاه اینترنتی به آدرس www.arshadan.net
و قابلیتهای بالای تبلیغات اینترنتی، امکان معرفی و فروش آنلاین کتاب شما را فراهم میسازد و
بدین وسیله میتواند سهم کوچکی در معرفی اثر شما و موفقیت در مسیر فروش کتابتان داشته باشد.
حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب
موسسه آموزشی تالیفی ارشدان، با حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب و معرفی آثار ارزشمند
مولفین عزیز به کتابخوانان و کتاب دوستان میتواند سهم کوچکی در معرفی و فروش کتاب شما
داشته باشد. موسسه آموزشی تالیفی ارشدان با همکاری هلدینگ ایران تایپیست می تواند
صفر تا صد مراحل چاپ کتاب شما را با مناسبترین قیمت و کمترین هزینه انجام دهد.
سخن پایانی
در این بخش سخن پایانی در مقالهی ویژگی کتاب خوب را باهم میبینم که :
در بخش پایانی به ۱۰ نکتهء دیگر فهرستوار میپردازم و از توضیح بیشتر پرهیز میکنم تا گرفتار اطناب نشوم:
۱.مراقب باشید در اشاره به نقاط قوت و ضعف اثر مورد نظر مبالغه و اغراق نکنید.
۲.اگر دیگران هم دربارهء آن اثر قبلاً نقد و نظری نوشتهاند به آثار آنان استناد کنید.
- فقط به ذکر نقصها و کاستیها اکتفا نکنید و اگر راهکاری برای رفع آنها میشناسید، حتماً بنویسد.
۴.اثر مورد بررسی را با آثار مشابه مقایسه کنید. این مقایسه میتواند شکلهای مختلف داشته باشد. مثلاً کیفیت نگارش، ساختار و مضمون آثار میتوانند مبنای مقایسه قرار گیرند.
۵.همیشه میتواند یک اثر را با آثار دیگر همان نویسنده مقایسه کنید. مثلاً بنویسید که به نظر شما این کتاب چه امتیازی نسبت به آثار قبلی او دارد و یا دچار چه کاستی و نقصانی شده است.
- در داوری خود به زمانه و زمینهای که اثر مورد نظر در آن نوشته شده توجه کنید. هر متن در بافتی که نوشته شده معنا مییابد.
- مخاطب اثر را بشناسید و ببینید که نویسنده کتابش را برای چه گروهی نوشته و چقدر در رساندن پیامش موفق بوده است.
- مخاطب نوشتهء خود را از یاد نبرید و خودتان را در موقعیت او قرار دهید. بنابراین، سعی کنید به پرسشهای احتمالیاش پاسخ دهید. مثلاً نخستین پرسش اغلب خوانندگان این است که چه امتیازی باعث شد که شما به این کتاب بپردازید.
- با توجه به اهمیت زبان در ارزیابی آثار، به جنبههای زبانی و نگارشی کتاب مورد نظر نیز توجه کنید. زبان ظرف اندیشه است.
- نقد خود را به بیانی ساده و شفاف بنویسید. گویی در حضور مخاطب نشسته و با او گفتگو میکنید. به همین سادگی!
شما نیز میتوانید باری سفارش کتاب به سایت رسمی همراه دانشجو بروید و سفارش خود را ثبت کنید یا اینگه
با ما درتماس باشید